محل تبلیغات شما

ملاحظاتی درباره ی
کمبود آب در خاورمیانه وشمال آفریقا
تکرارکلیشه های رایج درباره ی "آب"،کاری بس آسان است.( آب مایه ی حیات است،آب رای امنیت اقتصادی ضروری است،بیش از60 درصد بدن انسان راآب تشکیل می دهدو.)اما رابطه ی انسان باآب، بسیارعمیق ترازاین کلیشه هاست وبه تاریخ طولانی بشربرمی گردد. نخستین جوامع بشری درمناطقی تشکیل گردیدند که ازبارندگی مناسب برخورداربوده ویابه منابع آبی سطحی وزیرسطحی دسترسی داشتند.با کامل شدن اسکان بشری درآمریکای شمالی وسرزمینهای بکرآسیای مرکزی درقرن بیستم،اکنون دیگرمحیط توسعه نیافته ای که برای کشاورزی مناسب باشد، برروی کره ی ارض، وجود ندارد.امروزه، فرزندان ماجراجویان وجهانگشایان قرن نوزدهم وبیستم، دیگرمانند پدران خود، مشکل کم آبی را دریک یاچند فصل احساس نمی کنند مشکل کم آبی به مشکلی برای تمامی فصول تبدیل شده است.
اینکه تعیین وضعیت آب درخاورمیانه وشمال آفریقا،قدری دشواربنظرمی رسد، بدین خاطراست که شاخصهای کمبود آب دراین منطقه ازجهان، بسیارمبهم ودو پهلوست وآنچه که ازآن بعنوان کمبود آب یاد می شود،فقط یکی ازجنبه های متعدد پدیده ی کم آبی راشامل می شود.کمبود بالقوه ی آب صنعتی وکشاورزی درمنطقه،اهمیتی ی واستراتژیک دارد.این مسئله باید نهایتاًدرچهارچوب منطقه وبصورت محلی حل وفصل گردد.تاکنون نیز این معضلات آبی منطقه، بصورت محلی حل وفصل شده اند.
کمبودآب آشامیدنی نیزبرای این منطقه ازجهان اهمیتی ی دارد .اماحل وفصل آن بصورت محلی ممکن نیست وپیامد های ی آن نیزبسیاربامورد قبل متفاوت است.علت دشواری بحث درباره ی منابع آبی خاورمیانه وشمال آفریقا این است که موضوع آب آشامیدنی درمنطقه، به شدت به موضوعی ی تبدیل شده است.مردم منطقه نمی خواهند این رابپذیرند که عرضه ی آب مورد نیازآنها،بالاخره روزی بادشواری روبرو خواهد شد.اغلب مردم منطقه معتقدند که درآینده آب به اندازه ی کافی ومطمئن دراختیارخواهندداشت.
برای درک بهتربودجه ای که دریک اقتصاد ملی به منابع آب اختصاص می یابد،لازم است بدانیم کهآب موردنیاز بشرازبرخی منابع عمده تامین می شود که خصلتی جهانی دارند. غنی ترین منابع آبی جهان، اکنون درمناطقی قراردارند که سطح سفره های زیرزمینی، بطورطبیعی، ازیک سال تاسال دیگرچندان تغییرنمی کند.
تقریباً همه ی کشورهای خاورمیانه،اغلب کشورهای جنوب آفریقا وبسیاری ازکشورهای آسیائی، ازجمله دوکشور بسیاربزرگ چین وهند، چندی است که بامشکل کمبود آب دست وپنجه نرم می کنند.علت اصلی این امرنیز قلّت بارندگی دراین منطقه ی وسیع ازجهان می باشد.
جمعیت جهان همچنان با سرعت درحال افزایش است وهرنفرکه به این جمعیت افزوده گردد، حداقل یکهزار مترمکعب برآب آشامیدنی مورد نیاز جهان می افزاید.همین امرموجب گردیده است که دانشمندان، کارشناسان ودولتمردان، دیدگاه خوش بینانه وبعضاً ساده لوحانه ی خودرا درباره ی امنیت منابع آبی جهان، تاحدودی تعدیل کنند.مهمترین ضربه راازکم آبی، بخش کشاورزی متحمل می شود وآب موردنیاز بخش صنعت ودامداری، بندرت باچالش جدّی روبرو می شود مگردرکشورهای بسیارفقیری که به سرمایه ی کافی برای بهره برداری ازمنابع آبی خود دسترسی ندارند.
رته حل سنتی برای حل بحران کم آبی، اتخاذ برخی ترتیبات مهندسی مانند احداث سد برای ذخیره سازی آب واحداث شبکه های توزیع برای انتقال آب از مناطق پرآب به مناطق خشک می باشد.مجموعه ی این تدابیررا" مدیریت عرضه ی آب" می نامند.مدیریت عرضه ی آب طی سالهای قرن بیستم، هم درشمال وهم درجنوب، پیشرفت بسیارکرد وشکل نهادین بخود گرفت.اما درشرائط کم آبی، مدیریت عرضه باید بامدیریت تقاضا همراه گردد.مدیریت تقاضا، برخلاف تصورعامّه که آنرا تعیین حجم آب دردسترس مردم معنی می کنند، بیش ازهرچیز به مصرف بهینه ی منابع آب مربوط می شود.ترتیبات تکنولوژیک،تنها بخش کوچکی از مدیریت تقاضای آب راشامل می شود وابزارهای اقتصادی وسیستم های تنظیم کننده، بخش مهمترآن می باشد. به ابزارهای اقتصادی وسیستمهای تنظیم کننده ، نمی توان ازطریق علوم مهندسی ویاترتیبات بوروکراتیکی که طی قرن گذشته برای توزیع آب مصرفی مردم رواج داشت، دسترسی پیداکرد.ابزارهای اقتصادی، ازقبیل تعرفه ی آب،بازار آب، ومقررات وضابطه های مربوط به آنها،باید توسط اقتصاددانان ونظریه پردازان اجتماعی طراحی وتدوین گردند.اما مفاهیم زیست محیطی وابزارهای اجرائی آن که طی دهه های اخیر در شمال کشف وبه اجراء درآمده اند، درجنوب کمترمشاهده می شوند واصولاً جوامع جنوب بااین مفاهیم بیگانه اند.
تاکنون،مطالب فراوانی درباره ی منابع آب منطقه ی خاورمیانه وشمال آفریقا به نگارش درآمده وکارشناسان محلی وخارجی فراوانی دراین باره نظرداده اند اما آنچه که دراین ادبیات کمتربه چشم می خورد،تاکید برنقش سازمانهای غیردولتی دراین رابطه است که حائز کمال اهمیت می باشد.هم اکنون دانشمندان وکارشناسان برجسته ی مسائل آب،دراین سازمانها به فعالیت مشغولند ونقش تعیین کننده ی آنها درجای جای کره ی ارض مشهود می باشد. سازمانهائی چون "صلح سبز" ، " اتحادیه ی بین المللی حفاظت ازطبیعت" ، و" صندوق جهانی طبیعت" ، ازجمله نهادهای چند جانبه ای هستند که درحال حاضر درمسائل زیست محیطی، ازجمله آب، بسیارفعالند.این سازمانها قادرند دربسیاری ازتصمیم گیریها، درسطح ملی وجهانی،موثرواقع شوند.تجربه ی سد " ایل سو" درترکیه، خود گواه این مدعاست.این سد که قراربود بامشارکت مالی دولت انگلیس درجنوب شرقی ترکیه احداث شود،بامخالفت گسترده ی سازمان غیردولتی " صلح سبز" روبرو شد.این سازمان معتقد بود که ازسوئی رضایت ساکنین مناطق پائین دستی سد برای تجدید اسکان، جلب نشده است وازسوی دیگر،احداث این سد، ایستم منطقه رابه مخاطره می اندازد.باپافشاری این سازمان، احداث سد تاکنون مسکوت مانده است.
سازمانهای غیردولتی می توانند به اعمال نفوذ غیرمستقیم بردولتها ونهادهابپردازند تا آنهااصول اخلاقی را دربرخورد با مسائل زیست محیطی رعایت کنند.نفوذ مستقیم این سازمانها،اگرچه درکشورهای شمال زیاداست، امادرکشورهای خاورمیانه وشمال آفریقا چندان زیاد نیست.اغلب کشورهای این منطقه ازجهان،به هدایت متمرکزامور خو گرفته اند.این تمایل دررژیمهای پادشاهی منطقه ونیزرژیمهائی که ارتعالیم وآموزه های مذهبی واسلامی الهام می گیرند( مصر، اسرائیل،عراق، ایران، سوریه وتونس) بیشتراست.فرآیند خصوصی سازی درچهارچوب اصلاحات ساختاری،هم اکنون درمنطقه دردست انجام می باشد.اما آهنگ پیشرفت این اصلاحات دربخش آب، بسیارکند است.خصوصی سازی رانباید یک مسئله ی صرفاً مالی،حقوقی یاقانونی تلقّی کرد بلکه این مقوله، مقوله ی بشدت ایدئولوژیک وی است.خصوصی سازی دربخش آب، تنهاهنگامی میسّراست که تحوّلی جدی درباورهای مردم پدیدآمده باشد.
درکشورهای پیشرفته ی دنیا نیزهنوزبخش آب، کاملاً خصوصی نشده است. درحال حاضر، رادیکالترین طرح دراین زمینه، درانگلیس جریان دارد که نتیجه ی آن هنوزمشخص نیست.گسترش بیش ازحدّ ابعاد بخش عمومی،کیفیت آب عرضه شده، ورعایت استانداردهای زیست محیطی، همگی فرآیندهائی بسیارپرهزینه اند که موجب گردیده است دولتها مسئله ی بخش آب به شرکتهای خصوصی رابطورجدّی مورد بررسی قراردهند.ازسوی دیگر، سیستمهای اداری درمنطقه ی خاورمیانه وشمال آفریقا، بویژه آنجائیکه به مسئله ی تگذاری ومدیریت منابع آب مربوط می شود، براساس سیستم مجازات استواراست که موجب بیگانگی هرچه بیشترمردم ومدیران می گردد.این سیستم، آنچنان قوی است که اجازه ی نفوذ به هیچ روش واندیشه ی دیگرنمی دهد.لذا، نگرشهای اخلاقی به مسئله ی آب،دراین کشورهامجال ظهورپیدانمی کنند.
به نظرمی رسد تنهانیروئی که می تواند تگذاری ومدیریت منابع آب رادرمنطقه ی خاورمیانه وشمال آفریقا متحول کند،توسعه ی اجتماعی اقتصادی منطقه است.دشواری اصلاحات دربخش آب منطقه رابوضوح می توان درتئوری " اولسون- تارتون" مشاهده نمود. به کمک این تئوری می توان دینامیسم اجتماعی وی فرآیند اصلاحات رادربخش آب منطقه درک کرد. اولسون به یک جنبه ی بسیارمهم ازپدیده ی کمیابی آب می پردازد.به نظراو،مسئله ی کمیابی آب، ازدونظرقابل بررسی است: یکی کمبود منابع مادی آب، ودیگری کمبود ظرفیت تطبیق باکم آبی. هردوجنبه ی مسئله درطول زمان، قابل تغییرند.هرچه توان تطبیق پذیری جوامع دربرخورد بامسئله ی کم آبی بیشترشود،ازشدت وحدت معضل کمبودآب نیزبیشترکاسته خواهد شد.اسرائیل، نمونه ی اقتصاد قدرتمندی است که توانسته است خودرابا کمبودآب دریک منطقه ی نسبتاً خشک،به بهترین نحو وفق دهد.اما متاسفانه دیگرکشورهای منطقه، ازاینکارعاجزمانده اند.
fmohammadhashemi@yahoo.c

حزب کمونیست ازپارلمان عراق خارج شد

ایران : افول عمق استراتژیک

" حموشیم " : ائتلاف زنان برای صلح

ی ,آب ,منطقه ,منابع ,آبی ,های ,است که ,خاورمیانه وشمال ,می شود ,می باشد ,منابع آب ,خاورمیانه وشمال آفریقا ,تگذاری ومدیریت منابع

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها